کتب فتوایی » توضیح المسائل جامع جلد (1)
جستجو در:
شکهایى که نباید به آنها اعتنا کرد ←
→ شکّیات نماز
شکهاى باطل کننده
مسأله 1567. شکهایى که نماز را باطل میکند از این قرار است:
اوّل: شک در شمارۀ رکعتهاى نماز دو رکعتى واجب؛ مثل نماز صبح و نماز مسافر، ولى شک در شمارۀ رکعتهاى نماز مستحب و نماز احتیاط، نماز را باطل نمیکند.
دوّم: شک در شمارۀ رکعتهاى نماز سه رکعتى.
سوّم: آنکه فرد در نماز چهار رکعتى، شک کند یک رکعت خوانده یا بیشتر.
چهارم: آنکه در نماز چهار رکعتى قبل از وارد شدن به سجدۀ دوّم، شک کند دو رکعت خوانده یا بیشتر.
پنجم: شک بین دو و پنج، یا دو و بیشتر از پنج.
ششم: شک بین سه و شش، یا سه و بیشتر از شش.
هفتم: شک در رکعتهاى نماز، طوری که فرد اصلاً نداند چند رکعت خوانده است؛ (البتّه این شک در حقیقت مورد مستقلّی نیست، بلکه جزء موارد دیگر مثل شک بین یک رکعت و بیشتر میباشد).
هشتم: شک بین چهار و شش، یا چهار و بیشتر از شش، به تفصیلى که خواهد آمد.
مسأله 1568. اگر یکی از شکهای باطل کننده برای انسان پیش آید، نمازگزار میتواند پس از به دست نیامدن نتیجه و پابرجا شدن شک، نماز را به هم بزند، هرچند بنابر احتیاط مستحب، پس از آنکه شکّ او پابرجا شد، نماز را به هم نزند، بلکه به قدری فکر کند که صورت نماز به هم بخورد یا از پیدا شدن یقین یا گمان ناامید شود.
شکهایى که نباید به آنها اعتنا کرد ←
→ شکّیات نماز
اوّل: شک در شمارۀ رکعتهاى نماز دو رکعتى واجب؛ مثل نماز صبح و نماز مسافر، ولى شک در شمارۀ رکعتهاى نماز مستحب و نماز احتیاط، نماز را باطل نمیکند.
دوّم: شک در شمارۀ رکعتهاى نماز سه رکعتى.
سوّم: آنکه فرد در نماز چهار رکعتى، شک کند یک رکعت خوانده یا بیشتر.
چهارم: آنکه در نماز چهار رکعتى قبل از وارد شدن به سجدۀ دوّم، شک کند دو رکعت خوانده یا بیشتر.
پنجم: شک بین دو و پنج، یا دو و بیشتر از پنج.
ششم: شک بین سه و شش، یا سه و بیشتر از شش.
هفتم: شک در رکعتهاى نماز، طوری که فرد اصلاً نداند چند رکعت خوانده است؛ (البتّه این شک در حقیقت مورد مستقلّی نیست، بلکه جزء موارد دیگر مثل شک بین یک رکعت و بیشتر میباشد).
هشتم: شک بین چهار و شش، یا چهار و بیشتر از شش، به تفصیلى که خواهد آمد.
مسأله 1568. اگر یکی از شکهای باطل کننده برای انسان پیش آید، نمازگزار میتواند پس از به دست نیامدن نتیجه و پابرجا شدن شک، نماز را به هم بزند، هرچند بنابر احتیاط مستحب، پس از آنکه شکّ او پابرجا شد، نماز را به هم نزند، بلکه به قدری فکر کند که صورت نماز به هم بخورد یا از پیدا شدن یقین یا گمان ناامید شود.